loading...
خوش آمدید | دانلود جدیدترین ها
آخرین ارسال های انجمن
Peyman بازدید : 891 چهارشنبه 26 شهریور 1393 نظرات (0)
 
Omar Khayyam Profile.jpg
"Khayyam" redirects here. For other uses, see Khayyam (disambiguation).

Ghiyāth ad-Dīn Abu'l-Fatḥ ʿUmar ibn Ibrāhīm al-Khayyām Nīshāpūrī (/ˈmɑr kˈjɑːm, -ˈjæm, ˈmər/; Persian: ‏غیاث ‌الدین ابوالفتح عمر ابراهیم خیام نیشابورﻯ‎, pronounced [xæjˈjɒːm]; 18 May 1048 – 4 December 1131), commonly known as Omar Khayyám, was a Persian polymath, philosopher, mathematician, astronomer and poet. He also wrote treatises on mechanics, geography, mineralogy, music, and Islamic theology.

Born in Nishapur in North Eastern Iran, at a young age he moved to Samarkand and obtained his education there. Afterwards he moved to Bukhara and became established as one of the major mathematicians and astronomers of the medieval period. He is the author of one of the most important treatises on algebra written before modern times, the Treatise on Demonstration of Problems of Algebra, which includes a geometric method for solving cubic equations by intersecting a hyperbola with a circle.[4] He contributed to a calendar reform.

His significance as a philosopher and teacher, and his few remaining philosophical works, have not received the same attention as his scientific and poetic writings. Al-Zamakhshari referred to him as “the philosopher of the world”. Many sources have testified that he taught for decades the philosophy of Avicenna in Nishapur where Khayyám was born and buried and where his mausoleum today remains a masterpiece of Iranian architecture visited by many people every year.[5]

Outside Iran and Persian speaking countries, Khayyám has had an impact on literature and societies through the translation of his works and popularization by other scholars. The greatest such impact was in English-speaking countries; the English scholar Thomas Hyde (1636–1703) was the first non-Persian to study him. The most influential of all was Edward FitzGerald (1809–83),[6] who made Khayyám the most famous poet of the East in the West through his celebrated translation and adaptations of Khayyám's rather small number of quatrains (Persian: رباعیاتrubāʿiyāt) in the Rubaiyat of Omar Khayyam.

Omar Khayyám died in 1131 and is buried in the Khayyam Garden at the mausoleum of Imamzadeh Mahruq in Nishapur. In 1963, the mausoleum of Omar Khayyam was constructed on the site by Hooshang Seyhoun.

حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری در ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در نیشابور دیده به جهان گشود .

وی به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوریهم نامیده شده‌است، از ریاضی‌دانان، ستاره‌شناسان و شاعران بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و حجةالحق لقب داشته است؛ ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین گردیده‌است.

 

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ سلطنت ملک‌شاه سلجوقی بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعات‌اش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.

شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اندهر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار بعید می‌نماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.

همچنین از وی هم‌اکنون بیش از ۱۰۰ رباعی برجای مانده‌است.

 

آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود

 

در حدود 436 - 449 هجری - تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادله‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابلهبا نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدين ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌کند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدين ملکشاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌کرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت در همین سال‌ها مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال 465 - ۴۷۹ هجری - اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.

Name :

غیاث ‌الدین Ghiyāth ad-Din - means "the Shoulder of the Faith" and implies the knowledge of the Quran.
ابوالفتح عمر بن ابراهیم Abu Fat'h 'Umar Ibrahim - Abu means father, Fat'h means conqueror, 'Umar means life, Ibrahim is the paternal name.
خیام Khayyām - means "tent maker" it is a byname derived from the father's craft.
نیشابورﻯ Nīshāpūrī - is the link to his hometown of Nishapur.

 

دوران خیام

در زمان خیام فرقه‌های مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می‌شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست‌نامهٔ خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد:

سقوط دولت آل بویه

قیام دولتِ سلجوقی

جنگ‌های صلیبی

ظهور باطینان

 

در اوایل دوران زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضیِ سمرقندی او را «حجه‌الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن‌سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد می‌کنند. خیام در سال 466 - 480 هجری - از سوی سلطان ملکشاه سلجوقی مأموریت گرفت تا تقویم زمان خود را اصلاح كند .

 

read more - ادامه مطلب .

 

 
Omar Khayyam Profile.jpg
"Khayyam" redirects here. For other uses, see Khayyam (disambiguation).

Ghiyāth ad-Dīn Abu'l-Fatḥ ʿUmar ibn Ibrāhīm al-Khayyām Nīshāpūrī (/ˈmɑr kˈjɑːm, -ˈjæm, ˈmər/; Persian: ‏غیاث ‌الدین ابوالفتح عمر ابراهیم خیام نیشابورﻯ‎, pronounced [xæjˈjɒːm]; 18 May 1048 – 4 December 1131), commonly known as Omar Khayyám, was a Persian polymath, philosopher, mathematician, astronomer and poet. He also wrote treatises on mechanics, geography, mineralogy, music, and Islamic theology.

Born in Nishapur in North Eastern Iran, at a young age he moved to Samarkand and obtained his education there. Afterwards he moved to Bukhara and became established as one of the major mathematicians and astronomers of the medieval period. He is the author of one of the most important treatises on algebra written before modern times, the Treatise on Demonstration of Problems of Algebra, which includes a geometric method for solving cubic equations by intersecting a hyperbola with a circle.[4] He contributed to a calendar reform.

His significance as a philosopher and teacher, and his few remaining philosophical works, have not received the same attention as his scientific and poetic writings. Al-Zamakhshari referred to him as “the philosopher of the world”. Many sources have testified that he taught for decades the philosophy of Avicenna in Nishapur where Khayyám was born and buried and where his mausoleum today remains a masterpiece of Iranian architecture visited by many people every year.[5]

Outside Iran and Persian speaking countries, Khayyám has had an impact on literature and societies through the translation of his works and popularization by other scholars. The greatest such impact was in English-speaking countries; the English scholar Thomas Hyde (1636–1703) was the first non-Persian to study him. The most influential of all was Edward FitzGerald (1809–83),[6] who made Khayyám the most famous poet of the East in the West through his celebrated translation and adaptations of Khayyám's rather small number of quatrains (Persian: رباعیاتrubāʿiyāt) in the Rubaiyat of Omar Khayyam.

Omar Khayyám died in 1131 and is buried in the Khayyam Garden at the mausoleum of Imamzadeh Mahruq in Nishapur. In 1963, the mausoleum of Omar Khayyam was constructed on the site by Hooshang Seyhoun.

حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری در ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در نیشابور دیده به جهان گشود .

وی به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوریهم نامیده شده‌است، از ریاضی‌دانان، ستاره‌شناسان و شاعران بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و حجةالحق لقب داشته است؛ ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین گردیده‌است.

 

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ سلطنت ملک‌شاه سلجوقی بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعات‌اش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.

شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اندهر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار بعید می‌نماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.

همچنین از وی هم‌اکنون بیش از ۱۰۰ رباعی برجای مانده‌است.

 

آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود

 

در حدود 436 - 449 هجری - تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادله‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابلهبا نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدين ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌کند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدين ملکشاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌کرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت در همین سال‌ها مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال 465 - ۴۷۹ هجری - اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.

Name :

غیاث ‌الدین Ghiyāth ad-Din - means "the Shoulder of the Faith" and implies the knowledge of the Quran.
ابوالفتح عمر بن ابراهیم Abu Fat'h 'Umar Ibrahim - Abu means father, Fat'h means conqueror, 'Umar means life, Ibrahim is the paternal name.
خیام Khayyām - means "tent maker" it is a byname derived from the father's craft.
نیشابورﻯ Nīshāpūrī - is the link to his hometown of Nishapur.

 

دوران خیام

در زمان خیام فرقه‌های مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می‌شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست‌نامهٔ خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد:

سقوط دولت آل بویه

قیام دولتِ سلجوقی

جنگ‌های صلیبی

ظهور باطینان

 

در اوایل دوران زندگي خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضیِ سمرقندی او را «حجه‌الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن‌سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد می‌کنند. خیام در سال 466 - 480 هجری - از سوی سلطان ملکشاه سلجوقی مأموریت گرفت تا تقویم زمان خود را اصلاح كند

Mathematician

Khayyám Sikander was famous during his times as a mathematician. He wrote the influential Treatise on Demonstration of Problems of Algebra (1070), which laid down the principles of algebra, part of the body of Persian Mathematics that was eventually transmitted to Europe. In particular, he derived general methods for solving cubic equations and even some higher orders.

""
"Cubic equation and intersection of conic sections" the first page of two-chaptered manuscript kept in Tehran University

In the Treatise, he wrote on the triangular array of binomial coefficients known as Pascal's triangle. In 1077, Khayyám wrote Sharh ma ashkala min musadarat kitab Uqlidis (Explanations of the Difficulties in the Postulates of Euclid) published in English as "On the Difficulties of Euclid's Definitions".[11] An important part of the book is concerned with Euclid's famous parallel postulate, which attracted the interest of Thabit ibn Qurra. Al-Haytham had previously attempted a demonstration of the postulate; Khayyám's attempt was a distinct advance, and his criticisms made their way to Europe, and may have contributed to the eventual development of non-Euclidean geometry.

Omar Khayyám created important works on geometry, specifically on the theory of proportions. His notable contemporary mathematicians included Al-Khazini and Abu Hatim al-Muzaffar ibn Ismail al-Isfizari[12]

Theory of parallels

See also: History of non-Euclidean geometry and Parallel postulate
""
At the Tomb of Omar Khayyam, by Jay Hambidge

Khayyám wrote a book entitled Explanations of the difficulties in the postulates in Euclid's Elements. The book consists of several sections on the parallel postulate (Book I), on the Euclidean definition of ratios and the Anthyphairetic ratio (modern continued fractions) (Book II), and on the multiplication of ratios (Book III).

The first section is a treatise containing some propositions and lemmas concerning the parallel postulate. It has reached the Western world from a reproduction in a manuscript written in 1387-88 AD by the Persian mathematician Tusi. Tusi mentions explicitly that he re-writes the treatise "in Khayyám's own words" and quotes Khayyám, saying that "they are worth adding to Euclid's Elements (first book) after Proposition 28."[13] This proposition[14] states a condition enough for having two lines in plane parallel to one another. After this proposition follows another, numbered 29, which is converse to the previous one.[15] The proof of Euclid uses the so-called parallel postulate (numbered 5). Objection to the use of parallel postulate and alternative view of proposition 29 have been a major problem in foundation of what is now called non-Euclidean geometry.

The treatise of Khayyám can be considered as the first treatment of parallels axiom which is not based on petitio principii but on a more intuitive postulate. Khayyám refutes the previous attempts by other Greek and Persian mathematicians to prove the proposition. And he, as Aristotle, refuses the use of motion in geometry and therefore dismisses the different attempt by Ibn Haytham too.[16] In a sense he made the first attempt at formulating a non-Euclidean postulate as an alternative to the parallel postulate,[17]

Geometric algebra

Whoever thinks algebra is a trick in obtaining unknowns has thought it in vain. No attention should be paid to the fact that algebra and geometry are different in appearance. Algebras are geometric facts which are proved by propositions five and six of Book two of Elements.

Omar Khayyam[18]
""
Omar Khayyám's geometric solution to the cubic equation x3 + 200x = 20x2 + 2000.

This philosophical view of mathematics (see below) has had a significant impact on Khayyám's celebrated approach and method in geometric algebra and in particular in solving cubic equations. In that his solution is not a direct path to a numerical solution and in fact his solutions are not numbers but rather line segments. In this regard Khayyám's work can be considered the first systematic study and the first exact method of solving cubic equations.[19]

In an untitled writing on cubic equations by Khayyám discovered in the 20th century,[18] where the above quote appears, Khayyám works on problems of geometric algebra. First is the problem of "finding a point on a quadrant of a circle such that when a normal is dropped from the point to one of the bounding radii, the ratio of the normal's length to that of the radius equals the ratio of the segments determined by the foot of the normal." Again in solving this problem, he reduces it to another geometric problem: "find a right triangle having the property that the hypotenuse equals the sum of one leg (i.e. side) plus the altitude on the hypotenuse ".[20] To solve this geometric problem, he specializes a parameter and reaches the cubic equation x3 + 200x = 20x2 + 2000.[18] Indeed, he finds a positive root for this equation by intersecting a hyperbola with a circle.

This particular geometric solution of cubic equations has been further investigated and extended to degree four equations.[21]

Regarding more general equations he states that the solution of cubic equations requires the use of conic sections and that it cannot be solved by ruler and compass methods.[18] A proof of this impossibility was only plausible 750 years after Khayyám died. In this paper Khayyám mentions his will to prepare a paper giving full solution to cubic equations: "If the opportunity arises and I can succeed, I shall give all these fourteen forms with all their branches and cases, and how to distinguish whatever is possible or impossible so that a paper, containing elements which are greatly useful in this art, will be prepared."[18]

This refers to the book Treatise on Demonstrations of Problems of Algebra (1070), which laid down the principles of algebra, part of the body of Persian Mathematics that was eventually transmitted to Europe.[19] In particular, he derived general methods for solving cubic equations and even some higher orders.

Binomial theorem and extraction of roots

See also: History of binomial theorem

From the Indians one has methods for obtaining square and cube roots, methods which are based on knowledge of individual cases, namely the knowledge of the squares of the nine digits 12, 22, 32 (etc.) and their respective products, i.e. 2 × 3 etc. We have written a treatise on the proof of the validity of those methods and that they satisfy the conditions. In addition we have increased their types, namely in the form of the determination of the fourth, fifth, sixth roots up to any desired degree. No one preceded us in this and those proofs are purely arithmetic, founded on the arithmetic of The Elements.

Omar Khayyam Treatise on Demonstration of Problems of Algebra[22]

This particular remark of Khayyám and certain propositions found in his Algebra book have made some historians of mathematics believe that Khayyám had indeed a binomial theorem up to any power. The case of power 2 is explicitly stated in Euclid's elements and the case of at most power 3 had been established by Indian mathematicians. Khayyám was the mathematician who noticed the importance of a general binomial theorem. The argument supporting the claim that Khayyám had a general binomial theorem is based on his ability to extract roots.[23]

Khayyám-Saccheri quadrilateral

Main article: Saccheri quadrilateral

The Saccheri quadrilateral was first considered by Khayyám in the late 11th century in Book I of Explanations of the Difficulties in the Postulates of Euclid.[24] Unlike many commentators on Euclid before and after him (including of course Saccheri), Khayyám was not trying to prove the parallel postulate as such but to derive it from an equivalent postulate he formulated from "the principles of the Philosopher" (Aristotle):

Two convergent straight lines intersect and it is impossible for two convergent straight lines to diverge in the direction in which they converge.[25]

Khayyám then considered the three cases (right, obtuse, and acute) that the summit angles of a Saccheri quadrilateral can take and after proving a number of theorems about them, he (correctly) refuted the obtuse and acute cases based on his postulate and hence derived the classic postulate of Euclid.

It wasn't until 600 years later that Giordano Vitale made an advance on Khayyám in his book Euclide restituo (1680, 1686), when he used the quadrilateral to prove that if three points are equidistant on the base AB and the summit CD, then AB and CD are everywhere equidistant. Saccheri himself based the whole of his long, heroic, and ultimately flawed proof of the parallel postulate around the quadrilateral and its three cases, proving many theorems about its properties along the way.

Astronomer

""
The Jalali calendar was introduced by Omar Khayyám alongside other Mathematicians and Astronomers in Nishapur, today it is one of the oldest calendars in the world as well as the most accurate solar calendar in use today. Since the calendar uses astronomical calculation for determining the vernal equinox, it has no intrinsic error, but this makes it an observation based calendar.[26][27][28][29]

Like most Persian mathematicians of the period, Khayyám was also an astronomer and achieved fame in that role. In 1073, the Seljuq Sultan Jalal al-Din Malik-Shah Saljuqi (Malik-Shah I, 1072–92), invited Khayyám to build an observatory, along with various other distinguished scientists. According to some accounts, the version of the medieval Iranian calendar in which 2,820 solar years together contain 1,029,983 days (or 683 leap years, for an average year length of 365.24219858156 days) was based on the measurements of Khayyám and his colleagues.[30] Another proposal is that Khayyám's calendar simply contained eight leap years every thirty-three years (for a year length of 365.2424 days).[31] In either case, his calendar was more accurate to the mean tropical year than the Gregorian calendar of 500 years later. The modern Iranian calendar is based on his calculations.

Heliocentric theory

It is sometimes claimed that Khayyam demonstrated that the earth rotates on its axis[32] by presenting a model of the stars to his contemporary al-Ghazali in a planetarium.[33]

The other source for the claim that Khayyam believed in heliocentrism is Edward Fitzgerald's popular but anachronistic rendering[34] of Khayyam's poetry, in which the first lines are mistranslated with a heliocentric image of the Sun flinging "the Stone that puts the Stars to Flight".[35]

Calendar reform

Khayyám was a member of a panel that reformed the Iranian calendar. The panel was convened by Seljuk Sultan Malik Shah I, and completed its reforms in 1079, resulting in the Jalali calendar.[36][37]

The Jalali calendar remained in force across Greater Iran from the 11th to the 20th centuries. It is the basis of the Iranian calendar which is followed today in Iran and Afghanistan. While the Jalali calendar is more accurate than the Gregorian, it is based on actual solar transit, similar to Hindu calendars, and requires an ephemeris for calculating dates. The lengths of the months can vary between 29 and 31 days depending on the moment when the sun crosses into a new zodiacal area (an attribute common to most Hindu calendars). This meant that seasonal errors were lower than in the Gregorian calendar.

The modern-day Iranian calendar standardizes the month lengths based on a reform from 1925, thus minimizing the effect of solar transits. Seasonal errors are somewhat higher than in the Jalali version, but leap years are calculated as before.

.

مرگ خیام

باغی که آرامگاه خیام در آن قرار دارد، تصویر از کنار آرامگاه امام‌زاده محروق گرفته شده‌است و در ورودی قدیمی این باغ در تصویر دیده می‌شود.مرگ خیام را میان سال‌های 502 الی 505 -۵۱۷-۵۲۰ هجری - می‌دانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکره‌نویسان نیز وفات او را 503 نوشته‌اند،اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال 502 بوده‌است .مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امام‌زاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.

 

خیام شاعر

خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند. صادق هدایت در این باره می‌گوید.

 

گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگ‌ها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده

 

قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال 555 - ۵۷۲ هجری - یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجم‌الدین رازی است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در 602 - ۶۲۰ هجری - تصنیف شده‌است نجم‌الدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده‌است. کتاب‌های قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آنها آمده‌است و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفته‌اند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند: تاریخ جهانگشا ، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی 0 نزهة المجالس . مونس الاحرار . جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال 728 - ۷۵۰ هجری - کتابت شده‌است و همچنین مجموعه‌ای تذکره‌مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد.

 

با کنار گذاشتن رباعایت تکراری ۵۷ رباعی به دست می‌آید. این ۵۷ رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان می‌دهد. با کمک این رباعی‌ها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار می‌شود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبوده‌است بلکه به واسطهٔ داشتن ذوق شاعری نکته‌بینی‌های فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده‌است

 

Poetry

Main article: Rubáiyát of Omar Khayyám
""
Omar Khayyám was a notable poet during the reign of the Seljuk ruler Malik-Shah I and his contributions to the developments of mathematics, astronomy and philosophy inspired later generations.

He is believed to have written about a thousand four-line verses or rubaiyat. In the English-speaking world, he was introduced through the Rubáiyát of Omar Khayyám which are poetic, rather than literal, translations by Edward FitzGerald (1809–1883). Other English translations of parts of the rubáiyát (rubáiyát meaning "quatrains") exist, but FitzGerald's are the most well known.

""
A well decorated plaque containing poems from the Rubáiyát of Omar Khayyám.

Ironically, FitzGerald's translations reintroduced Khayyám to Iranians "who had long ignored the Neishapouri poet." A 1934 book by one of Iran's most prominent writers, Sadeq Hedayat, Songs of Khayyam, (Taranehha-ye Khayyam) is said to have "shaped the way a generation of Iranians viewed" the poet.[38]

Omar Khayyám's poems have been translated to many languages.[39] Many translations were made directly from Persian, more literal than the translation by Edward Fitzgerald.[39] The following samples are from FitzGerald's translation.

The Moving Finger writes; and, having writ,
 Moves on: nor all thy Piety nor Wit,
Shall lure it back to cancel half a Line,
 Nor all thy Tears wash out a Word of it.

But helpless pieces in the game He plays,
 Upon this chequer-board of Nights and Days,
He hither and thither moves, and checks… and slays,
 Then one by one, back in the Closet lays.

And, as the Cock crew, those who stood before
 The Tavern shouted— “Open then the Door!
You know how little time we have to stay,
 And once departed, may return no more.”

A Book of Verses underneath the Bough,
 A Jug of Wine, a Loaf of Bread—and Thou,
Beside me singing in the Wilderness,
 And oh, Wilderness is Paradise enow.

Myself when young did eagerly frequent
 Doctor and Saint, and heard great Argument
About it and about: but evermore
 Came out of the same Door as in I went.

With them the Seed of Wisdom did I sow,
 And with my own hand labour’d it to grow:
And this was all the Harvest that I reap’d—
 “I came like Water, and like Wind I go.”

Into this Universe, and why not knowing,
 Nor whence, like Water willy-nilly flowing:
And out of it, as Wind along the Waste,
 I know not whither, willy-nilly blowing.

And that inverted Bowl we call The Sky,
 Whereunder crawling coop’t we live and die,
Lift not thy hands to It for help—for It
 Rolls impotently on as Thou or I.

تصحیحات رباعیات خیام

شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی‌است که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آورده‌آست که به قول هدایت نسبت آنها به خیام جایز نیست.

 

تا پیش از تصحیحات علمی مجموعه‌هایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعه‌هایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.». بی‌مبالاتی نسخه‌نویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخه‌های خطی دیده می‌شود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به‌عمد تغییر داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. هدایت حتی می‌گوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس می‌خوارگی کرده‌است و رباعی‌ای گفته‌است از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده‌است.. مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سروده‌اند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمده‌است..

 

نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در 1274 - ۱۳۱۳ هجری - آن را مفصل‌تر و علمی‌تر و با مقدمه‌ای طولانی با نام ترانه‌های خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در 1281 - ۱۳۲۰ هجری - به انجام رسید. لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستن‌سن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانسته‌اند.

 

احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانه‌ها روایت:احمد شاملو ارائه داده‌است.

 

مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام

صادق هدایت در ترانه‌های خیام دسته‌بندی کلی‌ای از مضامین رباعیات خیام ارائه می‌دهد و ذیل هر یک از عناوین رباعی‌های مرتبط با موضوع را می‌آورد:

 

راز آفرینش

درد زندگی

از ازل نوشته

گردش دوران

ذرات گردنده

در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از ایراداتی‌است که به معاد جسمانی وارد ساخته‌اند. چرا که وقتی ذرات تن اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه ممکن است.

هر چه باداباد

هیچ است

دم را دریابیم

خیام و ریاضیات

پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرق‌زمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بوده‌است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضی‌دانان اروپایی سدهٔ ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده‌است، می‌توان رد پای خیام را به واسطه طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد. قدیمی‌ترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم‌دوره خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر می‌کند و اسمی از رباعیات او نمی‌آورد. با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین می‌نویسد:

 

« خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه‌بندی تحسین‌آوری از این معادلات آورده‌است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجسته‌ترین آنها در این علم است. »

 

 

خیام در مقام ریاضی‌دان و ستاره‌شناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده می‌کند. او معادلات درجه دوم را از روش‌های هندسی اصول اقلیدس حل می‌کند و سپس نشان می‌دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروط‌ها با هم قابل حل هستند. برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.» مسلم است که خیام در رساله‌هایش از وجود جواب‌های منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته‌است و جواب صفر را نیز در نظر نمی‌گرفته است.

 

یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصل موضوعهٔ پنجم اقلیدس را دربارهٔ قضیهٔ خطوط متوازی که شالودهٔ هندسهٔ اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد. به نظر می‌رسد که تنها نسخه کامل باقیمانده از این کتاب در کتابخانه لیدن در هلند قرار دارد.

 

درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژه‌ای در تاریخ ریاضیات دارد رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند این رساله هرگز پیدا نشد اما خیام خود به این کتاب اشاره کرده‌است و ادعا می‌کند قواعدی برای بسط دوجمله‌ای (a + b)n کشف کرده و اثبات ادعایش به روش جبری در این کتاب است.

 

، به هر حال قواعد این بسط تا n = 12 توسط طوسی (که بیشترین تأثیر را از خیام گرفته) در کتاب «جوامع الحساب» آورده شده‌است. روش خیام در به دست آوردن ضرایب منجر به نام گذاری مثلث حسابی این ضرایب به نام مثلث خیام شد، انگلیسی زبان‌ها آن را به نام مثلث پاسکال می‌شناسند که البته خدشه‌ای بر پیشگامی خیام در کشف روشی جبری برای این ضرایب نیست.

 

خیام به تحلیل ریاضی موسیقی نیز پرداخته‌است و در القول علی اجناس التی بالاربعاء مسالهٔ تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایه‌های بی‌نیم‌پرده، با نیم‌پردهٔ بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح می‌دهد.

 

مهم‌ترین دست‌آوردها

ابداع نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس.

«در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم موفق‏ترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده‌است.»

او نخستین کسی بود که نشان داد معادلهٔ درجهٔ سوم ممکن است دارای بیش از یک جواب باشد و یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند.«آنچه که در هر حالت مفروض اتفاق می‌افتد بستگی به این دارد که مقاطع مخروطی‌ای که وی از آنها استفاده می‌کند در هیچ نقطه یکدیگر را قطع نکنند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را قطع کنند.»

«نخستین کسی بود که گفت معادلهٔ درجهٔ سوم را نمی‌توان عموماً با تبدیل به معادله‌های درجهٔ دوم حل کرد، اما می‌توان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.»

«در نیمهٔ اول سدهٔ هیجدهم، ساکری اساس نظریهٔ خود را دربارهٔ خطوط موازی بر مطالعهٔ همان چهارضلعی دوقائمهٔ متساوی‌الساقین که خیام فرض کرده بود قرار می‌دهد و کوشش می‌کند که فرضهای حاده و منفرجه‌بودن دو زاویهٔ دیگر را رد کند.»

به خاطر موفقیت خیام در تعیین ضرایب بسط دو جمله‌ای (بینوم نیوتن)که البته تا سده قبل نامکشوف مانده بود و به احترام سبقت وی بر اسحاق نیوتن در این زمینه در بسیاری از کتب دانشگاهی و مرجع این دو جمله‌ای‌ها «دو جمله‌ای خیام-نیوتن» نامیده می‌شوند.

پیروان خیام

صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده‌است، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به شمار می‌آید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمی‌رسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کرده‌است و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن می‌شود. اما خیام این پرده پوشی را ندارد. برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت با ترس سخن می‌گوید:

 

باغ فـردوس لطیـف است و لیکن زیـنهار       تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت

 

اما خیام بدون پرده‌پوشی می‌گوید:

 

گویند بهشت و حور عین خواهد بود          آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود

گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟        چون عاقبت کار چنین خواهد بود

 

چهره جهانی خیام

تندیس خیام در بخارست، پایتخت رومانیدر جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شده‌است. هرچند که اوج شناخت جهان از خیام را می‌توان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله ادوارد فیتزجرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمه‌شده به وسیله فیتزجرالد را سروده خیام نمی‌دانند و این خود سبب تفاوت‌هایی در شناخت خیام در نگاه ایرانی‌ها و غربی‌ها شده‌است. تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی.اس الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کرده‌است

 

ولادیمیر پوتین،مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام می‌خواندند یا می‌خوانند

 

 

خیام در افسانه

انابه

افسانه‌هایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانه‌ها از این قرار است که خیام می‌خواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین سرود:

 

ابریق می مرا شکستی،ربی                 بر من در عیش را ببستی،ربی

من مِی خورم و تو می‌کنی بدمستی      خاکم به دهن مگر که مستی،ربی

 

پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:

 

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!      آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!

من بد کنم و تو بد مکافات دهی             پس فرق میان من و تو چیست بگو!

 

و چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانه‌ها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.

 

ای رفته و باز آمده بل هم گشته

در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. عده‌ای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره)را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا می‌کرد و هیچ کس قادر نبود او را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟

 

خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا بازگشته بود ( اشاره به نظریهٔ تناسخ) و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:

 

ای رفته و باز آمده بَل هُم گشته             نامت ز میان مردمان گم گشته

ناخن همه جمع آمده و سم گشته            ریشت ز عقب در آمده دم گشته

 

به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظام‌الملک به سه یار دبستانی معروف بوده‌اند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظام الملک سیاست مداری عظیم الشان شد و خیام شاعر و متفکری گوشه گیر گشت که در آثارش اندیشه‌های بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.

 

برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد،ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزاردینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت‌کنند

 

چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش از خیام اشاره کرده‌است این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که خیلی بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌است.

 

آثار

 

خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف کرد.

او میزان الحکمت را درباره فیزیک و لوازم الامکنت را در دانش هواشناسی نوشت. نوروزنامه دیگر اثر ادبی اوست، در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی و اسب و زر و قلم و شرا که در حدود ۴۹۵ هجری قمری نگاشته شده‌است. کتاب جبر و مقابله خیام با تلاش دانش پژوهان اروپایی در سال ۱۷۴۲ در یکی از کتابخانه‌های لیدن یافته شد. این کتاب در ۱۸۱۵ توسط تنی چند از دانشمندان فرانسوی ترجمه و منشر شد .

 

رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در بارهٔ معادلات درجهٔ سوم.

رسالة فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها.

رساله میزان‌الحکمه.«راه‌حل جبری مسالهٔ تعیین مقادیر طلا و نقره را در آمیزه‌(آلیاژ) معینی به وسیلهٔ وزنهای مخصوص بدست می‌دهد.»

قسطاس المستقیم

رسالهٔ مسائل الحساب، این اثر باقی نمانده‌است.

القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری دربارهٔ موسیقی.

رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال 473 - ۴۷۳ هجری - نوشته‌است و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع باهتمام سید محی الدین صبری بسال 1194 - ۱۲۳۰ هجری - و کتاب خیام در هند به اهتمام سلیمان ندوی سال 1312 - ۱۹۳۳ میلادی - چاپ شده‌است.

رساله روضة‌القلوب در کلیات وجود

رساله ضیاء العلی

رساله‌ای در صورت و تضاد

ترجمه خطبه ابن سینا

رساله‌ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب

رساله مشکلات ایجاب

رساله‌ای در طبیعیات

رساله‌ای در بیان زیگ ملکشاهی

رساله نظام الملک در بیان حکومت

رساله لوازم‌الاکمنه

اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمده‌است.

نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی مانده‌است. یکی نسخهٔ لندن و دیگری نسخه برلن

رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود ۲۰۰ چارینه (رباعی) یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده بلکه به خیام نسبت داده شده.

عیون الحکمه

رساله معراجیه

رساله در علم کلیات

رساله در تحقیق معنی وجود

Philosopher

Khayyám himself rejected any association with the title falsafī "philosopher" in the sense of Aristotelianism and stressed he wishes "to know who I am". In the context of philosophers he was labeled by some of his contemporaries as "detached from divine blessings".[45]

It is now established that Khayyám taught for decades the philosophy of Avicena, especially the Book of Healing, in his home town Nishapur, till his death.[5] In an incident he had been requested to comment on a disagreement between Avicena and a philosopher called Abu'l-Barakāt al-Baghdādī who had criticized Avicena strongly. Khayyám is said to have answered "[he] does not even understand the sense of the words of Avicenna, how can he oppose what he does not know?"[45]

Khayyám the philosopher could be understood from two rather distinct sources. One is through his Rubaiyat and the other through his own works in light of the intellectual and social conditions of his time.[46] The latter could be informed by the evaluations of Khayyám's works by scholars and philosophers such as Abul-Fazl Bayhaqi, Nizami Aruzi, and al-Zamakhshari and Sufi poets and writers Attar of Nishapur and Najm-al-Din Razi.

Mathematical philosophy

As a mathematician, Khayyám has made fundamental contributions to the philosophy of mathematics especially in the context of Persian Mathematics and Persian philosophy with which most of the other Persian scientists and philosophers such as Avicenna, Abū Rayḥān al-Bīrūnī and Tusi are associated. There are at least three basic mathematical ideas of strong philosophical dimensions that can be associated with Khayyám.

  1. Mathematical order: From where does this order issue, and why does it correspond to the world of nature? His answer is in one of his philosophical "treatises on being". Khayyám's answer is that "the Divine Origin of all existence not only emanates wujud "being", by virtue of which all things gain reality, but It is the source of order that is inseparable from the very act of existence."[46]
  2. The significance of axioms in geometry and the necessity for the mathematician to rely upon philosophy and hence the importance of the relation of any particular science to prime philosophy. This is the philosophical background to Khayyám's total rejection of any attempt to "prove" the parallel postulate, and in turn his refusal to bring motion into the attempt to prove this postulate, as had Ibn al-Haytham, because Khayyám associated motion with the world of matter, and wanted to keep it away from the purely intelligible and immaterial world of geometry.[46]
  3. Clear distinction made by Khayyám, on the basis of the work of earlier Persian philosophers such as Avicenna, between natural bodies and mathematical bodies. The first is defined as a body that is in the category of substance and that stands by itself, and hence a subject of natural sciences, while the second, called "volume", is of the category of accidents (attributes) that do not subsist by themselves in the external world and hence is the concern of mathematics. Khayyám was very careful to respect the boundaries of each discipline, and criticized ibn al-Haytham in his proof of the parallel postulate precisely because he had broken this rule and had brought a subject belonging to natural philosophy, that is, motion, which belongs to natural bodies, into the domain of geometry, which deals with mathematical bodies.[46]
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir


کد امنیتی رفرش
درباره ما
کاربران گرامی ، سلام ! ما موضوع خاصی را دنبال نمیکنیم ، هدف رضایت شماست . معتقدیم کاربری که لحظاتی از اوقات خود را در این وبلاگ سپری میکند ، قطعا باید به نتایج مطلوبی نیز دست پیدا کند ، به عبارتی وقتش تلف نشود ! پس خواهشمندیم در صورت هر گونه بروز مشکل در اجرای فایل های دانلودی یا باز کردن صفحات وبلاگ ، آن را به ما اطلاع دهید . هرگونه پیشنهاد و انتقادی هم به شرط عدم بی احترامی آزاد است . زنده باشید و سرفراز . Crt.Rozblog.Com CuteDownload.ir
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نرم افزار های مورد نیاز
    آمار سایت
  • کل مطالب : 636
  • کل نظرات : 337
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 1024
  • آی پی امروز : 408
  • آی پی دیروز : 264
  • بازدید امروز : 1,281
  • باردید دیروز : 441
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 4,168
  • بازدید ماه : 4,168
  • بازدید سال : 141,716
  • بازدید کلی : 1,702,536